ایجاد اعتماد در دانش آموز باعث بهبود تعامل و نتایج با وی می شود. دانش آموزی یک دوره آموزشی می گذراند. این دوره به شدت کسل کننده بود اما پاس شدن در آن بسیار آسان بود.. بسیاری از دانش آموزان آن کلاس را رها کرده یا تکالیفشان را دیر انجام میدادند. برای رسیدگی به این وضع، سیاست های آموزش، قوانین سختگیرانه ای را وضع کرد. اگر دانشآموزان به هر دلیلی بیش از دو جلسه غیبت میکردند، به ازای هر غیبت یک نمره منفی به آنها تعلق میگرفت و هیچ دیرکردی در انجام تکالیف پذیرفته نمیشد. یکی از شاگردان به دلیل بیماری یک جلسه از کلاس را غیبت کرده بود. او صبح با گلو درد از خواب بیدار شده بود و به جای رفتن به کلاس، به درمانگاه رفته بود تا تست کووید-19 بدهد. کارش زیاد طول کشید و مهلت ارسال تکالیفش تا ساعت 10 را از دست داده بود. او یادداشتی برای معلم نوشت و وضعیت خود را توضیح داد. معلم او را به خاطر انجام کار درست تحسین کرد اما طبق قوانین کلاس به او هشدار داد که اگر باز هم غیبت کند، باعث کاهش نمره اش شده و تکرار آن موجب می شود صفر بگیرد. معلم صرفا از قوانین وضع شده برای کلاس پیروی کرد، اما تأثیر رفتارش بر علاقه و انگیزه شاگرد در کلاس ویرانگر بود زیرا دانش آموز وسوسه شد تا کلاس را کلا رها کند، اما چون می دانست باید این واحد را بگذراند، اجبارا در کلاس ماند.
اگرچه اجرای قوانین در حیطه اختیارات معلم بود و باید به طور یکسان اعمال می شد، اما تلاش و یادگیری دانش آموز را تضعیف کرد. مهم ترین مسئله در مورد این سیاست ها این است که این قوانین انجام رفتار درست برای سلامت دانش آموزان را در مقابل انجام تکالیف قرار می دهد. اگرچه در این میان مسئله ای عمیق تر وجود دارد و آن اینکه این سیاست ها اعتماد دانش آموزان به معلمین را تضعیف و دیدگاهی منفی برای آنها به وجود می آورد که منجر به بی انگیزگی و میل به ترک کلاس می شود، یا فقط دنبال راهی آسان برای پاس کردن آن واحد درسی هستند. همچنین، این سیاستها هیچ توجهی به استرسهای زندگی دانشآموزان نمی کرد و فقط سیاست تحصیلی را در اولویت قرار می داد که این موضوع برای خواسته های دانشآموزان و زندگی شخصی شان تحقیرآمیز بود.
اخیرا در مورد اعتماد دانشآموزان به معلمین و نقش این اعتماد در انگیزه و پشتکار دانشآموزان بررسی هایی صورت گرفته است. همه ما می دانیم که این اعتماد در روابط اجتماعی و سازمان ها حیاتی است، اما تحقیقات بسیار کمی در مورد نقش اعتماد در محیط های آموزشی صورت گرفته است. اعتماد یک موضوع بین فردی است که شامل قضاوت درونی در مورد انگیزه های دیگران است که ممکن است درست و دقیق باشد یا نباشد. در بحث تدریس و آموزش، دانش آموزان درباره انگیزه معلمان خود قضاوت می کنند.
علاوه بر این زمانی که افراد احساس آسیب پذیری و شکست می کنند، موضوع اعتماد بسیار مهم می شود. زمانی که دانش آموزان هنگام گذراندن دوره هایی که هم برای رشته تحصیلی شان ضروری است و هم برایشان چالش برانگیز است دچار اضطراب و ناامنی می شوند، در معلمان خود به دنبال حس اعتماد می گردند. همچنین دانشآموزان اقلیت که احساس میکنند از فرهنگ و جریانات اصلی دانشگاه دور هستند، نسبت به اعتماد معلمان خود حساس تر می شوند.
طبق تحقیقات انجام شده، اعتماد دانشآموز به معلم خود به دلیل باوری که به درستی، شایستگی و سودرسانی معلم دارد، ریسک انجام کارهای سخت و چالشی تر را بیشتر می کند، زیرا معلم به روشهایی عمل میکند که برای یادگیری و رشد دانشآموز مفید است. این تعریف دارای سه جزء است. دانش آموز باید معلم را به شکل زیر درک کند:
شرایطی که مراجع من با آنها مواجه شده بود، صداقت و سود رسانی را نقض می کرد. آنها دانش آموزان را به عنوان افرادی که استرس و گرفتاری هایی در زندگی شخصی دارند، نمی دیدند و برای ارتقا وضعیت آنها کاری انجام نمیدادند.
نقض در درستی و صداقت موجب قضاوت در مورد شایستگی معلم می شد. به نظر می رسد این سیاست ها به جای درجه بندی کردن و حل مشکلات، فقط برای بهبود تدریس تلاش می کند.
در تحقیقات انجام شده در مورد معلم و دانشآموزان نشان داده شده وقتی اعتماد به معلم زیاد است دانشآموزان تمایل بیشتری به انجام کارهای چالش برانگیز و سختتر دارند. آنها در فعالیت هایی که زحمت بیشتری برای یادگیری دارند، «شرکت می کنند.» نقض هر یک از سه مؤلفه، به ویژه صداقت و سودرسانی، منجر به از دست دادن اعتماد و شایستگی نسبت به معلمان شود.
اعتماد به معلم اغلب با رابطه معلم و شاگردی اشتباه گرفته می شود، اما تحقیقات نشان می دهد که این مفاهیم متمایز هستند. معلمانی که رابطه خوبی با دانش آموزان برقرار می کنند، یعنی در دسترس، مشوق، محترم و مراقب دانش آموزان هستند، همپوشانی هایی با هم دارند، اما اعتماد مستلزم شایستگی و صداقت است. شاگردان ممکن است معلمی را دوستانه و صمیمی ببینند اما نتوانند به او اعتماد کنند. از طرفی، ممکن است معلمی را گوشهگیر و آرام بدانند، اما به او اعتماد کنند. ارتباط و اعتماد باعث افزایش تلاش و انگیزه دانشآموز میشود، و در این میان اعتماد متغیر قویتری است. وقتی صحبت از این موضوع به میان میآید، اعتماد دانشآموزان از دوست داشتن معلمان مهم تر است.
حالا که اعتماد دانشآموزان این قدر مهم است، معلمین چگونه می توانند آن را در دانشآموزان خود افزایش دهند؟ عواملی که اعتماد را در دانشآموز افزایش یا کاهش داده، بررسی شده اند، هر چند این مسیر ادامه دارد. اگر میخواهید اعتماد را در دانشآموزان ایجاد کنید، باید موارد زیر را انجام دهید:
اگر نمیخواهید اعتماد دانشآموزان را تضعیف کنید، در اینجا مواردی وجود دارد که باید آنها را رعایت کنید: