سناتور جان فترمن (D-Pennsylvania) (سیاستمداری آمریکایی و سناتور منتخب ایالات متحده از پنسیلوانیا است که به دلیل افسردگی در بیمارستان تحت نظر بود) در اولین بیانیه خود پس از بازگشت به خانه و خانواده پس از هفته ها درمان برای افسردگی بالینی، پیامی برای عموم ارسال کرد.
سناتور 53 ساله، گفت: «من می خواهم همه بدانند که افسردگی قابل درمان است و درمان، موثر است. در حال حاضر، افراد زیادی هستند که از درجات مختلف افسردگی رنج می برند. اگر به کمک نیاز دارید، لطفا کمک بگیرید.» او گفت این مراقبت از خودم «زندگی مرا تغییر داد و من اکنون بسیار هیجان زده ام که پدر و شوهری هستم که می خواستم باشم»
چرا مردان کمتر از زنان به دنبال درمان سلامت روان هستند؟
دههها تحقیق نشان میدهد که مردان، کمتر به دنبال کمک برای درمان مشکلات سلامت روان خود هستند. برخی از محققان و پزشکان در حال بررسی این موضوع هستند که نشانههای سنتی افسردگی، که شامل غم و اندوه مداوم، احساس بیارزشی و از دست دادن علاقه به سرگرمیها است، ممکن است تجربه همه مردان از افسردگی نباشد. اگرچه تحقیقات اخیر از ایده «افسردگی مردانه» حمایت کرده است، اما ممکن است مردان، افسردگی خود را با ابراز خستگی بیشتر، تحریک پذیری بالاتر و عصبانیت بیان کنند. همچنین تحقیقات نشان داده است که مردان، بیشتر مستعد رفتارهای اعتیاد آور مانند وابستگی و سوء مصرف الکل و مواد مخدر هستند، که این رفتارها می تواند نشانه های افسردگی را پنهان کرده و تشخیص و درمان آن را دشوارتر کند.
تحقیقات نشان میدهد که مردان و پسران در رابطه با مشکلات سلامت روانی با یک دیدگاه دوگانه روبرو هستند. زیرا مردان به طور خاص، نقشهای جنسیتی محدودکننده را درونی میکنند، درخواست کمک روانی را برای خودشان ممنوع ساخته و در سکوت رنج میبرند. آنها درخواست کمک را نشانه ضعف یا «غیرمردانه» می دانند. بنابراین، برخی از مردان خودشان را برای مقابله با ناراحتی های روانی محدود می کنند و این امر مشکلات آنها را تشدید می کند.
این واقعیت که سناتور فترمن خود را به بیمارستان معرفی کرده است، دلگرم کننده است. «امیدواریم که شجاعت او پیامی برای مردان دیگر باشد تا بدانند همه مردان گاهی اوقات به کمک روانی نیاز دارند و مجبور نیستند در سکوت رنج بکشند.»
افسردگی به چه شکلی است؟
فترمن به طور واضح در مورد احساس ناامیدی که قبل از درمان برای افسردگی تجربه کرده بود صحبت کرد. او گفت: «دیگر از تخت جدا نمی شدم، غذا نمیخوردم، وزنم کم شده بود و برخی از کارهایی که در زندگیام دوست داشتم را کنار گذاشته بودم.» اگر دکتر به من میگفت، « شما 18 ماه دیگر بیشتر زنده نخواهید بود»، من فقط می گفتم: بسیار خوب و نظر دیگری نداشتم.
افسردگی اساسی یکی از شایع ترین اختلالات سلامت روان است. همه گاهی غم و اندوه را تجربه می کنند، اما افسردگی چیزی فراتر از آن است. افسردگی، غمگین بودن یا ناامیدی شدید است که روزهای زیادی ادامه دارد، با فعالیت های زندگی روزمره تداخل پیدا می کند و می تواند باعث علائم فیزیکی مانند درد، کاهش یا افزایش وزن، اختلال در الگوی خواب یا کمبود انرژی شود.
افراد مبتلا به افسردگی ممکن است ناتوانی در تمرکز، احساس بی ارزشی یا احساس گناه مفرط و افکار مکرر مرگ یا خودکشی را تجربه کنند.
افسردگی، شایع ترین اختلال روانی است اما خوشبختانه قابل درمان است. ترکیبی از روان درمانی و داروهای ضد افسردگی به بهبودی افراد کمک می کند.
در حالی که اکثر افرادی که افسردگی را تجربه می کنند به صورت سرپایی و بدون بستری شدن درمان می شوند، اما در مواردی که افسردگی شدید باشد یا مقاومت به درمان وجود داشته باشد، ممکن است به بستری کوتاه مدت در بیمارستان برای کمک به بهبودی افراد در محیطی امن و پایدار نیاز باشد. بستری شدن در بیمارستان به دلیل افسردگی میتواند به بیمار کمک کند تا مراقبتهای فیزیکی را که ممکن است برای مقابله با اثرات افسردگی به آن نیاز داشته باشد، راحتتر دریافت کند.
افسردگی، نوعی شکست نیست حتی اگر افراد علائم شدید افسردگی نداشته باشند، اما باید هرچه زودتر به دنبال درمان باشند تا بتوانند راهبردهای مقابله یا سازگاری را بیاموزند.
«اگر افراد درست زمانی که تشخیص افسردگی داده می شود برای درمان اقدام کنند و در مورد تجربه هایشان با روان درمانگر صحبت کنند و سپس ایده هایی در مورد نحوه برخورد با هیجاناتی که تجربه می کنند، به آنها داده شود، دیگر موقع تجربه آن شرایط غافلگیر نمی شوند و این بیماری کمتر دنیای آنها را به هم می ریزد و سریعتر درمان میشوند.»