گفت و گو کردن برای سلامت روان ما ضروری است. روانشناسان در حال بررسی این موضوع هستند که چرا اینقدر گفتگو کردن حائز اهمیت است.
مکالمات، قدرت فوق العاده ای دارند و به ما کمک می کنند تا ارتباطات جدید ایجاد کنیم و ارتباطات موجود را عمیق تر کنیم.
اما گفتگوها همیشه خوب پیش نمی روند. برخی از آنها منجر به درگیری، آسیب یا رنجش می شوند، برخی دیگر هرگز شروع نمی شوند، زیرا ما از ناراحتی یا طرد شدن می ترسیم.
به گفته محققین مکالمه، فناوری دوره باستان است که برای به تعادل رساندن مغز انسان است، تا بتوانیم یکدیگر را درک کنیم و اتفاق نظر داشته باشیم. رفتاری اجتماعی است که همه ما انجام می دهیم و واقعا چیز زیادی در مورد آن نمی دانیم.
در سالهای اخیر، نظریهها و ایده های جدیدی در مورد تعاملات اجتماعی آغاز شده است، از صحبت های خودمانی گرفته تا اختلافات سیاسی و بحث و جدل بین همسایگان، کسبوکارها و نظایر آنها. روانشناسان از رویکردهای پیچیده ای مانند الگوریتمهای پردازش زبان و تکنیک های تصویربرداری عصبی که با نام هایپراسکنینگ معروف هستند، استفاده می کنند که در آن تعاملات مغزی دو یا چند نفر به طور همزمان اسکن می شوند تا دیدگاه های جدیدی به دست آورند. آنها این یافته ها را به اشتراک می گذارند تا باعث شوند تعاملات روزمره بین غریبه ها عمیق تر شود، در اختلافات به سازش بهتری برسند و نتیجه کار برای افراد مختلف در مورد موضوعات مختلف را بهبود بخشند.
به گفته آنها: بهزیستی افراد تا حد زیادی توسط کیفیت روابط اجتماعی آنها تعیین میشود، روابطی که به شدت به گفتگوهایی که با یکدیگر دارند متکی است. به خاطر داشته باشید، همینطور که در مکالمات عمیق تر می شوید و یاد می گیرید اختلافات را حل کنید، باعث می شود از انواع ارتباطاتی که ایجاد می کنید، احساس شادی بیشتری داشته باشید. مطالعاتی صورت گرفته که چرا افراد از گفتگوهای عمیق اجتناب می کنند.
چرا از گفتگو اجتناب می کنیم؟
ما از گفتگو به عنوان ابزاری اصلی در جهت تعاملات اجتماعی استفاده می کنیم. اما گاهی اوقات از رضایت بخش ترین آنها اجتناب می کنیم، مانند گفتگوهای عمیقی که فرصتی برای برقراری ارتباطاتی جدید با غریبه ها را فراهم می کنند.
به گفته روانشناسان، یکی از دلایل این امر این است که افراد به اشتباه فکر میکنند مکالمه با غریبه ها لذتبخش نخواهد بود. زیرا افراد به مکالمه با دیگران مانند سایر فعالیتهای لذتگرایانه نگاه میکنند و معتقدند همانطور که شکلات پنجمی به اندازه اولی لذتبخش نیست، پس کیفیت مکالمات به تدریج کاهش مییابند.
در تحقیقی نشان داده شد که افراد شرکت کننده حتی پس از داشتن یک مکالمه خوب، باز ترجیح دادند بخشی از یک جلسه 30 دقیقه ای را در سکوت بنشینند تا اینکه تمام مدت با یک غریبه صحبت کنند. اما کسانی که به طور تصادفی به مدت 30 دقیقه با غریبه ها صحبت کردند، در مجموع تجربه بهتری نسبت به کسانی داشتند که تصمیم گرفتند مکالمه خود را زودتر پایان دهند.
افراد مکالمات را زودتر از آنچه که ممکن است به پایان میرسانند، زیرا انتظار دارند لذت گفتگو از بین برود و گفتنی ها تمام شود. زیرا عموما پیشبینی میکنند که مکالمههای عمیق بهویژه با غریبهها از آنچه واقعا هست، ناخوشایندتر خواهد بود.
بدین جهت محققین شرکت کنندگان را با افراد غریبه جفت کردند تا در مورد موضوعات سطحی و عمیق مثل موضوعات زیر صحبت کنند:
قبل و بعد از نظرسنجی مشخص شد که مکالمات عمیق احساس ناخوشایندی کمتری داشته و منجر به ارتباط و احساس شادی بیشتر شرکت کنندگان نسبت به آنچه انتظار داشتند، بوده است.
دانستن اینکه مکالمات عمیق نسبت به آنچه که افراد تصور می کنند، خطر کمتری دارد، می تواند موانع را برای شروع ارتباط کاهش دهد. می توانید سوالی در ذهن داشته باشید یا از موضوعی که در طول مکالمه با شما مطرح شده است استفاده کنید تا سوالی شخصی تر از طرف مقابل بپرسید.
نداشتن اهداف مشترک، یکی دیگر از دلایلی است که افراد ممکن است از مکالمه با هم اجتناب کنند یا برای برقراری مکالمه ای خوب و موثر تلاش نکنند. افراد به دلایل مختلفی مکالمه می کنند، برای مثال برای تحت تاثیر قراردادن طرف مقابل، چاپلوسی کردن، کمک کردن، صدمه زدن، متقاعد کردن، درک کردن یا فریب دادن دیگران. این موضوع مکالمات را شکل داده و به محققان کمک می کند تا بفهمند اهداف افراد چگونه در مکالمات عمل می کنند و به راه هایی برای مؤثرتر کردن تعاملات اشاره می کنند.
گاهی اوقات اهداف، در درون فرد با هم تعارض دارند: برای مثال، فرد می خواهد به دنبال مشاوره باشد، اما از ترس اینکه بیکفایت به نظر برسد، از انجام آن اجتناب می کند. تحقیقات نشان داده است که برعکس آنچه که افراد فکر می کنند، مشاوره گرفتن در واقع درک فرد را از شایستگی خود تقویت می کند.
همچنین اهداف می توانند در بین افراد تضاد داشته باشند: مثلا فردی می خواهد بازخوردی صادقانه را در طول جلسه کاری ارائه دهد، اما روسای او نمی خواهند ایده های آنها در ملاء عام مورد انتقاد قرار گیرد.
مکالمات را ایجاد کنید
در یک گفتگو، پرسیدن سوالات بعدی، کیفیت مکالمه را بهبود می بخشد، افرادی که سؤالات بعدی بیشتری میپرسیدند، احتمال بیشتری برای قرار ملاقات دوم داشتند.
در واقع سؤالات مناسب، شما را دوستداشتنیتر میکنند، اما نکته کلیدی این است که نشان دهید در حال گوش دادن به صحبت های طرف مقابلتان هستید. اما اگر سوالتان ربطی به صحبتهای مخاطب شما نداشته باشد، پرسیدن سوالات کمتر بهتر است.
گوش دادن موثر، منجر به مکث های کوتاه در طول مکالمات می شود که با رضایت بیشتر شرکت کنندگان مرتبط است. آنها دریافتند که بین دوستان و غریبه ها، مکث های کوتاه حین گفتگو با احساس نزدیکی بیشتر همراه است. مکث های طولانی بین غریبه ها ناخوشایند است، اما بین دوستان، در واقع می تواند نشان دهنده ارتباط صمیمی بین آنها باشد، به عنوان مثال، اگر یکی از دوستان موضوعی شخصی را با شما به اشتراک بگذارد و دیگری قبل از پاسخ دادن لحظه ای به فکر فرو رود، رفتاری مثبت محسوب می شود.
محققان در حال عبور از مرزی جدید هستند تا در مورد نحوه گفتگو تحقیقات عمیقتری انجام دهند. آنها می توانند با اسکن پیشرفته مغزی، همزمان مغز دو نفر را در حین گفتگو اسکن کنند. این کار یک مدل رمزگشایی است که با استفاده از آن داده های تصویربرداری عصبی را با حالات ذهنی مختلفی که در طول مکالمات رخ می دهد مرتبط می کنند. سپس دادههای تصویربرداری در طول مکالمات را جمعآوری کرده و الگوریتم مکالمه بین غریبهها و دوستان را ترسیم کردند.
آنها دریافتند که الگوهای عصبی غریبهها در طول مکالمه به هم شبیهتر هستند، زیرا آنها وقت خود را صرف یافتن زمینههای مشترک میکنند. اما دوستان کار کاملا متفاوتی انجام می دهند. آنها با حالتهای ذهنی مشابه بیشتری شروع به گفتگو میکنند، سپس مکالمه را به سمت و سوی غیرمشابه میکشانند و زمان بیشتری را صرف کاوش در حالات جدید و متفاوت میکنند. الگوی غریبه ها به مکالمات بهتری منجر می شوند، بویژه زمانی که غریبه ها مکالمه هایی دارند که پس از آن از هم جدا می شوند.
نکته اصلی ما این است که در طول یک مکالمه، مهم است که بدانیم طرف مقابل کجاست، همچنین مهم است که او را به مسیر جدیدی ببریم. گفتن چیزی که آنها را شگفتزده و علاقهمند کند.
تضادهای مسیریابی
مکالمات موثر فقط آنهایی نیستند که به فرد حس تعلق و شادی می دهند. گاهی اوقات، تعارضات رخ می دهد اما اگر به خوبی هدایت شود، اختلافات نظرات نیز می تواند مفید باشد.
داشتن اختلاف نظر اجتنابناپذیر است و موفقیت یا شکست ما در روابط اغلب بر این اساس است که آیا قادر هستیم این اختلاف نظرها را با موفقیت پشت سر بگذاریم و با وجود آن در روابطمان اعتماد ایجاد کنیم یا نه.
محققان در حال مطالعه موضوعی تحت عنوان «پذیرش مکالمه» هستند، راه هایی که ما با وجود دیدگاه های مخالف در حین بحث، باز هم برای حضور در آن تمایل نشان می دهیم. آنها از یک الگوریتم برای تجزیه و تحلیل کلمات و عباراتی استفاده کردند که پذیرا بودنِ شنونده را نشان می دهد و این یافتهها را به طور خلاصه نام گذاری کردند: مصون سازی، تاکید بر توافق، تایید، چارچوببندی مجدد.
«ما در هر گفتگویی، فارغ از اختلاف نظرها، در مورد مسائلی توافق داریم.»
تصدیق صحبت های طرف مقابل حین گفتگو موضوع مهمی است که شامل بازگویی موضوع از زبان خودتان است. با این هدف که نشان دهید واقعا حرفهای طرف مقابل را شنیده و درک کردهاید مثلا بگویید، «فقط گفتی…» یا «من متوجه هستم که…» و در نهایت، جمله خود را با استفاده از کلمات احساسی مثبت به اتمام برسانید. در این میان سعی کنید از کلمات منفی مانند «نه»، «نباید» و «نمی خواهم» اجتناب کنید. یعنی به جای اینکه بگویید «از اینکه طرف مقابلم حرفم را قطع کند متنفرم» بگویید، «وقتی طرف مقابلم به من اجازه می دهد جملاتم را تمام کنم واقعا ممنون می شوم.»
مکالمات قدرت زیادی برای تاثیرگذاری بر رفتار سالم دارند، هرچند میتوانند نتیجه معکوس هم داشته باشند.